جدول جو
جدول جو

معنی غال غاله - جستجوی لغت در جدول جو

غال غاله
سر و صدا، غلغله
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ / لِ)
پوست آش نشده و خشکیده.
- مثل غاغاله خشکه، سخت نزار و لاغر و کم حجم و بی رطوبت. که هیچ گوشت براستخوان ندارد یا سخت نزار که تنها استخوان برجای است. که جویده نمیشود. که جویدن آن سخت است
لغت نامه دهخدا
(غِ زِ لا لَ / لِ)
قسمی ماهی. قزل آلا، قسمی نوار
لغت نامه دهخدا
پوست آش نشده و خشکیده. یا مثل غاغاله خشکه. سخت نزار و لاغر و کم حجم و بی رطوبت آنچه هیچ گوشت بر استخوان ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
جوش جوشش
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی با گردو
فرهنگ گویش مازندرانی
در شرایط نامناسبی از حالات گوناگون شرم و ندامت و ترس گرفتار
فرهنگ گویش مازندرانی